نفسیّات

در این جا از مشغولیات نفس، تا جایی که بشود، می نویسم.

  • ۰
  • ۰

افزایش در میزان مخارج دولت و یا کاهش میزان مالیاتها را سیاست مالی انبساطی  گویند؛ که باعث : 1. افزایش تولید و اشتغال 2. افزایش در نرخ تورم می شود.


  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

از رئیس جمهور تا دبیر شورای امنیت ملی تا وزیر امور خارجه و سازمان انرژی اتمی و ... در مورد انتخابات آمریکا صحبت کرده­اند و اتفاقا همه گفته اند در سیاست ما تاثیری ندارد و به ما ربطی ندارد و ... . خب اگر برای ما مهم نیست چرا این همه صحبت و موضع گیری؟ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

از ماه ها قبل رسانه ها بر انتخابات آمریکا مانور می دهند. شاید حجم کار رسانه ای در مورد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در رسانه های ایران قابل مقایسه با حجم کاری که قرار است در مورد انتخابات ریاست جمهوری اردیبهشت ماه خودمان انجام شود باشد. به این ترتیب عجیب نبود در روز اعلام نتایج انتخابات آمریکا شاخص سهام بورس اوراق بهادار تهران به طور کم سابقه در حدود 2% افت می کند. مثلا به دنبال سیستم اقتصادی مستقل هستیم.      

   

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

نامیرا

معرفی کتاب

نامیرا

نامیرا داستان یک تردید و یک یقین است. تردید یک سردار بزرگ اسلام؛ عبدالله بن عمیر. سرداری که از سرحدات اسلامی به کوفه ی سال 61 هجری قمری بازگشته است. از هنگامی که متوجه نامه سران کوفه به امام حسین (ع) شد بر ضرورت حفظ وحدت و امنیت در سرزمین اسلامی تاکید کرد. "شمشیر من فقط بر علیه کفار و مشرکین بیرون می­آید".

در مقابل سردار دیگری با یقین او را به همراهی می­خواند. همرزم قدیمی اش در نبردهای قسطنطنیه، ایران و غیره؛ عمرو بن حجاج. کسی که از نویسندگان نامه به امام بوده است. او عدم بیعت امام با یزید را بهترین فرصت برای احقاق حق خود و کوفیان از بنی امیه و شامیان می دانست. از ورود مسلم ابن عقیل (ره) به کوفه استقبال می کند و مردم را به بیعت با او می خواند. 18000 نفر با مسلم بیعت می کنند. تردید تنها و منزوی می شود و یقین برای ورود امام به کوفه لحظه شماری می کند.

ابن زیاد به کوفه فرستاده می شود. با ابزار تهدید و تطمیع به دنبال کنترل اوضاع است. دستگیری هانی بن عروه نقطه عطف داستان را شکل می دهد. ناگهان ورق بر می گردد. یقین (بر منافع خود) احساس می کند با ابن زیاد راحت تر به منافع خود می رسد. اما تردید با لمس فضای این زیاد و درک نسیم هایی چند از امام و یارانش به یقین می رسد و به او می پیوندد.       

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

ما و اخلاق قرآنی

بسم الله الرحمن الرحیم

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا

إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا

طعام را در حالی که به آن میل و علاقه دارند به مسکین و یتیم و اسیر می خورانند. ما شما را به خاطر خدا اطعام می کنیم و از شما انتظار پاداش یا تشکری نداریم.

نکته­ ای که در این آیات ذهن مرا مشغول کرده است این است که چگونه می توان غذایی که به آن علاقه داریم (و نه آن غذای اضافه ی دورریز بلکه همان وعده ی غذایی خودمان) را به اسیر انفاق کرد.

  مراد از" اسیر" هم همان معنایى است که از این اسم به ذهن مى‏رسد، یعنى کسى که از اهل دار الحرب گرفتار مسلمین شده باشد. (المیزان - ذیل آیه)

در شرایط همین امروز فرض کنیم ما در مواجهه با یک نفر اسیر داعشی از جنگ سوریه قرار گرفتیم. چه واکنشی نسبت به او داریم. در تصور من این است که می خواهیم خرخره اش را بجویم. حداقل یک کتک مفصل او را می زنیم به خاطر جنایت هایی که مرتکب شده اند. در بهترین حالت با این فرض که او اسیر است و باید حق و حقوقش رعایت شود کاری با او نداریم. اما دیگر غذای خودمان را به او نمی خورانیم! مثلا یک وعده ی غذایی خودمان را در حالی که میل به آن داریم به او بدهیم!

پس ما با اخلاق قرآنی بسیار فاصله داریم. خب چرا؟ چرا عمل ما با عمل قرآنی آنقدر متفاوت است؟ جواب در آیه بعدی آمده است. "انما نطعمکم لوجه الله" معیار عمل باید خدا باشد نه خواست و هوای نفس خودمان. ما ملاک عمل خودمان هستیم. وقتی یک داعشی اسیر را ببینیم خونمان به جوش می آید. باید با کشتن او یا حداقل کتک زدن او دلمان را خنک کنیم. اما خدا چه می خواهد؟ "و یطعمون الطعام علی حبه ..."

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

از وقتی تلگرام و امثال آن مد شده­ اند. پیام کوتاه توسط تلفن همراه از رونق افتاده است. در این شرایط اکثر پیام کوتاه­ های دریافتی من تبلیغاتی هستند. (گرچه که قبلش هم بودند :D) تعداد زیادی از این پیام های تبلیغاتی به این صورت است که پیام به معرفی خدمت خود می پردازد و در صورت موافقت مخاطب که توسط ارسال پاسخ انجام می گیرد به صورت روزانه یا روزی چند عدد پیام به مخاطب ارسال می شود. هزینه هر پیام در قبض مخاطب محاسبه خواهد شد. ارسال پیام ها ادامه خواهد یافت تا زمانی که خود مخاطب سرویس را لغو کند.

فی نفسه مشکلی مشاهده نمی شود اما با مرور زمان مشخص شده است که این پیامها به روش های مختلف به دنبال سوء استفاده یا فریب مخاطب هستند. در بسیاری از پیام ها سعی شده است مخاطب متوجه هزینه بر بودن پاسخ به پیام نشود. در موارد متعددی هم مشاهده کرده ام کسانی درگیر این موضوع شده اند و پس از دریافت قبض متوجه مبالغ بالا در قبض خود شده اند. از طرفی روش لغو را هم نمی دانسته اند و چند مدتی هم درگیر لغو بوده اند. به این ترتیب مخاطب نا آگاه به طور ناخواسته و فقط با ارسال یک پیام چند ماهی هزینه پرداخت می کند. از آن طرف ارائه دهندگان این خدمات که اکثرا خود اپراتورهای تلفن همراه یا وابستگان به آنها هستند هم کار چندانی انجام نمی دهند و با کمترین هزینه به درآمد هنگفت می رسند.

روش های مورد استفاده برای فریب مخاطب (مثالها مربوط به سیم کارت همراه اول است):

- تلقین رایگان بودن

این کار با استفاده از تکنیک هایی مثل استفاده چندین باره از لفظ رایگان، انداختن فاصله بین متن اصلی و بخشی که در مورد هزینه پیام هست که معمولا در آخر متن قرار می دهند، تایپ هزینه پیام به صورت حروف و نه عدد، :

هم اکنون دانلود رایگان ... بر روی گوشی های شما

 

تایید با ارسال عدد ...

 

هر پیام دویست و پنجاه تومان، سرویس رمضان رایگان

- تلقین اجباری بودن پاسخ

مشترک گرامی

 

اعلام وضعیت خط شما:

"مجاز با امتیاز 3655"

 

چنانچه مالک این خط هستید می بایست حداکثر تا ساعت ... نسبت به تایید آن از طریق ارسال ... به ... اقدام نمایید.

 

محتوای جشنواره روزانه چهارصد تومان، جایزه قرعه کشی 100 میلیون تومان وجه نقد

- تظاهر به برنده شدن مخاطب و کسب موقعیتی خاص

هدیه محدود 50000 تومانی خرید محتوای آموزشی به شما مشترک عزیز*

 

با ارسال عدد ... به همین شماره همین حالا اعتبار هدیه پنجاه هزار تومانی خرید محتوای آموزشی در "اپلیکیشن کمان آکادمی" را دریافت کنید

 

دسترسی به بیش از 20000 دقیقه ویدیوی آموزشی ...

- استفاده از اعتقادات مذهبی

فال آسمانی ویژه رمضان

 

چشمهات رو ببند، حمد و سوره بخوان

 

نیت کن، ... رو بفرست، جواب بگیر

 

اشتراک روزانه سیصد تومان در برترین سرویس ویدیویی

 

دلت پر از غم و مشکله؟

دوس داری یه تغییر مثبت تو زندگیت بدی؟

هر روز یه آیه از قرآن رو بخون

... را بفرست و کلامش رو بخون

پیامی 100 تومان

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

تحصن برجام از اول دانشجویی نبود. تجمعی که با بست نشستن یک طلبه و پیوستن جانبازی که از صحبت رهبری تکلیف خود را برداشت کرده بود کلید خورد. بعد از آن با گذشت زمان بر تعداد افراد افزوده می شد. اگر چه دانشجویان در کنار مردم عادی جزو بدنه ی تحصن بودند اما مدیریت کار با روحانیت و تعدادی از ایثارگران بود. هیچ گروه دانشجویی شرایط و توانایی ایجاد و مدیریت چنان تحصنی با آن گستردگی را نداشت. مسلما ظرفیت روحانیت و ایثارگران نقش اساسی در شکل گیری کار داشت.

پایان تحصن با پیام شفاهی رهبر انقلاب رقم خورد. پیام کوتاه بود "صدای شما به مسئولین رسید. ؟ . ادامه به مصلحت نیست"

اما این پیام در چه شرایطی داده شد؟ با نزدیک شدن به زمان تصمیم گیری در مجلس نیروی انتظامی ماموریت قطعی بر جمع کردن تحصن داشت. در مقابل تحصن کنندگان هم به صورت قطعی اعلام کرده بودند که با اختیار خود تحصن را پایان نخواهند داد. در چنین شرایطی می رفت که برخورد تلخی بین نیروی انتظامی که مامور به وظیفه بود با تحصن کنندگان از جمله روحانیت و ایثارگران پیش آید. تصور عمامه ای که بر زمین می افتد یا باتومی که بر عضو ناقص یک جانباز برخورد می کند برای هر کسی تلخ می آمد. در چنین شرایطی پیام شفاهی رهبر انقلاب گره گشا شد. آن فضای ملتهب پس از ساعاتی تبدیل به رضایت دو طرف شد. تجمع کنندگان از اینکه تکلیف خود را انجام داده اند و تکلیف دیگر از آنها ساقط شده است. نیروی انتظامی به خاطر آنکه خاتمه تجمع بدون درگیری رغم خورد. فقط پذیرش این موضوع برای عده ای از دانشجویان سخت بود. دانشجویان بدون توجه به فضای عمومی تحصن (که شرح آن رفت) به این می اندیشیدند که روش رهبری در برخورد با فعالیت های دانشجویی اینگونه نیست و امکان نادرست بودن نقل را می دادند. سوء استفاده از نظر رهبری فنی کهنه و نخ نما از طرف نیروهای امنیتی برای کنترل این گونه تجمعات بود. جنبه ی دیگر به این برمیگشت که با درک فضای عمومی تحصن (که شرح آن رفت) دانشجویان خودشان را مخاطب این پیام نمی دانستند. برخلاف روحانیت و ایثارگران برخورد با دانشجویان در تجمعات مختلف توسط نیروهای انتظامی اتفاق تازه و عجیبی نبود. این نوع برخوردها با شدت و ضعف در سال های اخیر به کرات پیش آمده بود. بنابراین درک علت صدور پیام، مخاطب پیام را مشخص می کرد. اما در هر صورت همان طور که اشاره شد دانشجویان امکان ادامه­ی کار را نداشتند.

بعض دلایل ممکن برای اشتباه بودن این تجمع:

ممکن است دلایلی برای اشتباه بودن این تجمع وجود داشته باشد. غیرقانونی بودن: مجوز قانونی باید توسط دولت صادر شود. چگونه می توان از دولت انتظار داشت برای چنین مساله ای مجوز صادر کند. آیا تا امروز برای تجمع جدی دانشجویی مجوزی صادر شده است؟ قانونی هست که می گوید درخواست تجمع باید 10 روز (؟) قبل از آن به وزارت کشور صادر شود. چنین قانونی دریافت مجوز را برای بسیاری از تجمعات غیرممکن می کند. مثل فرودگاه غزه، فرودگاه رئیس جمهور و ...

 مجلس خانه ملت است و نمایندگان وکیل ملت. چرا باید برای طرح مساله با وکیل خود مجوز بگیریم؟ آیا تجمعات روزانه جلوی مجلس اعم از کارگران با تعویق حقوق یا کسانی که به مشکلات مختلف برخورده اند و جای دیگری برای طرح ندارند نیاز به مجوز دارد؟ چه کسی می تواند کارگری که چندین ماه حقوق نگرفته را به علت نداشتن مجوز از تجمع جلوی مجلس منع کند؟

بند میم را چه کنیم؟ تعریف آقا از تجمع فرودگاه غزه را چه کنیم؟

اگر قانون مجوز وزارت کشور را براساس قانون بالاتر اصل 27 دارای مشکل بدانیم استدلال معترضین 88 را چه کنیم؟

در هر صورت یک پاسخ منطقی می تواند این باشد که هر کسی بتواند بدون مجوز تجمع کند به شرطی که در صورت به وجود آمدن هر مساله ای حاضر به پرداخت هزینه آن باشد. در این شرایط اگر شیشه ای شکسته شد و در مقابل باتومی سرت را شکست دیگر طلبکاری معنی ندارد. اگر به پایگاه بسیج حمله شد و گلوله ای قلبت را شکافت هم نمی توانی مدعی باشی چرا که قبول کردی هزینه اش را بپردازی.

منطق کافی پشت کار نبود : حداقل در مورد اکثر دانشجویان فعالی که پیوستند نمی توان به راحتی این را گفت. جلسات متعدد، فعالیتهای روشنگرانه از نمازجمعه تا دانشگاه ها، همایش های متعدد دلواپسیم و غیره که آخرها هم دیگر سالنی نمی دادند و ... اما در مورد دیگران ممکن است اینگونه باشد.

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

درباره آتش زدن برجام

انتخابات ریاست جمهوری آینده ایالات متحده نقطه عطفی در زمینه برجام خواهد بود. نامزدهای ریاست جمهوری مواضع مختلفی در مورد برجام گرفته اند؛ از پاره کردن برجام در روز اول کاری تا ابلهانه خواندن برجام و اصلاح گسترده آن تا پایبندی به آن و راستی آزمایی سنگین ایران. آنها از برجام تعهدات و نظارت سنگین بر ما را می بینند و دلیلی برای پایبندی به تعهدات نیم بند خودشان ندارند. متن برجام به گونه ای است که نیازی به پاره کردن فیزیکی برجام نیست و از دید آنها قسمت مربوط به تعهدات خودشان از برجام پاره هست.

*برجام برای ما چگونه است؟

برجام برای ما خلاصه می شود در تعهدات مربوط به کاهش توان هسته ای، حفظ محدودیت توان هسته ای و نظارت بین المللی بر این محدودیت ها. دسته ی اول تعهدات به صورت تمام و کمال انجام شده است. به دسته ی دوم و سوم از تعهدات در طول زمان متعهد هستیم.

 *آتش زدن برجام به چه معنی است؟

آتش زدن برجام مطمئنا یک امر سمبلیک نیست که کاغذی را در آتشی بسوزانیم بلکه به معنی عدم پایبندی به تعهدات دسته ی دوم و سوم خواهد بود. به این ترتیب ما اولا از بازرسی ها جلوگیری خواهیم کرد که این مساله باعث ایجاد فشار سنگین بین المللی و سنگین تر از فشارهای قبلی بر ما خواهد بود. اما تحمل این فشار مسلما به منظور توسعه صنعت هسته ای متصور خواهد بود. به این ترتیب ما در درجه اول به دنبال رسیدن به نقطه ی قبلی در صنعت هسته ای خواهیم بود. این امر طبق برآورد اعضای تیم مذاکره کننده ی هسته ای (خوش بینانه) 1-2 سال زمان می برد و طبق برآورد کارشناسان منتقد برجام (بدبینانه) حداقل 3-4 سال زمان می برد.

*آتش زدن برجام ممکن نیست

توسعه ی صنعت هسته ای که یک امر کاملا درون زا برای کشور است نیاز به انگیزه قوی دارد. مسلما نسل کنونی از کارشناسان و دست اندرکاران این صنعت به طور خاص و مسئولین نظام و مردم به طور عام که روند چند ساله ی این صنعت را دیده و لمس کرده اند از چنین انگیزه قوی برخوردار نخواهند بود. پس از یک تعلیق کوتاه مدت تا سال 1384 یک توسعه سریع با هزینه سنگین چند میلیارد دلاری و با هدف تامین سوخت و دیگر نیازهای کشور انجام شد. بهانه ی این کار عدم همکاری خارجیان برای تامین نیازهایمان بود. اما در دوره ی برجام شاهد تخریب دستاورد یک دهه ای که هزینه ی چند میلیارد دلاری برای کشور داشت بودیم. ادعا بر این بود که این نیازها با همین سطح صنعت هسته ای برجامی و همکاری بین المللی قابل رفع است و یا اینکه این نیازها و کاربردها چندان هم مهم نیستند که این مقدار هزینه صرف آن شود. این خاطره ی ذهنی مطمئنا از ایجاد انگیزه قوی برای توسعه ی دوباره ی این صنعت تخریب شده با هزینه ای بیشتر جلوگیری خواهد کرد. عدم وجود این انگیزه را نمی توان به هیچ طریقی جبران کرد. ممکن است نیروها در این زمینه کار کنند اما موفقیت ممکن نخواهد بود. به این ترتیب برای توسعه ی دوباره صنعت هسته ای نیازمند نسل جدیدی از کارشناسان و دست اندرکاران صنعت به طور خاص و مسئولین نظام و حتی مردم به طور عام هستیم. بنابراین توسعه صنعت هسته ای با استراتژی سابق ممکن نیست.

*واقعا نمی توانیم برجام را آتش بزنیم؟

در عمل یک امکان وجود دارد و آن تغییر استراتژی کلان صنعت هسته ای (تغییر فتوی) است. در این مسیر استراتژی صنعت هسته ای از تامین سوخت و نیازهای دیگر به حفظ امنیت ملی[1] تغییر می کند. با این تغییر یک تعریف جدید از هدف توسعه ی صنعت هسته ای ارائه خواهد شد. نو بودن این هدف و درجه ی اهمیت آن ضامن ایجاد انگیزه قوی برای توسعه ی سریع[2] صنعت هسته ای (آتش زدن برجام) خواهد بود.

آیا روند ارائه شده در پاراگراف آخر یک روند عقلانی است یا اینکه در عمل دامی است برای خروج جمهوری اسلامی از مسیر عقلانیت که به شکست آن کمک می کند مساله ای است که نیاز به دقت دارد.             



[1]  "صنعت هسته‌ای یک صنعت راهبردی برای کشور ما است؛ این صنعت باید باقی بماند، این صنعت بایست توسعه پیدا کند و نباید لطمه ببیند. بودن این صنعت، حتّی در مصونیت بخشیدن و امنیّت بخشیدن به کشور هم مؤثّر است." رهبر انقلاب 25 خرداد 95

[2]  "این را من به شما بگویم: در ظرف کمتر از شش ماه میتوانند با همان آی آر یک -که همان ماشین‌های قدیمی است- برسانند کشور را به هجده هزار سو. همین الان این امکان در کمتر از شش ماه وجود دارد؛ یعنی طرف مقابل خیال نکند که دست ما بسته است. ما میتوانیم با قطعات آی آر چهار -که نسل پیشرفته‌ی دوّم و سوّم است- و تجهیزاتی که داریم در کمتر از یک‌سال‌ونیم به صدهزار سو برسیم." همان

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

درمان و پول

بانک بنر زده است که "در این شعبه تسهیلات به مرتبطین حقوقی و پزشکان و داروخانه ها داده می شود".

بانک ها برای وام دهی قابلیت بازپرداخت بانک گیرنده را در نظر می گیرند. در شرایط رکود اقتصادی فعلی ایران این بانک تشخیص داده است شغل های مرتبط به حقوق یعنی وکلا و دفترداران و مرتبط به بهداشت یعنی پزشکان و داروخانه دارها قابلیت بازپرداخت دارند. یعنی برخلاف دیگر فعالیت ها همچنان رونق دارند. علت رونق بخش بهداشت و درمان در دوران رکود این است که با مسئله حیاتی سلامت و جان مردم کار دارد. هر کسی حاضر است برای سلامت از هزینه های دیگرش بزند. در عین حال پردرآمدترین کارها هم از آن پزشکی و صنعت داروست. این علامت چیست که پردرآمدترین کارها مربوط به حیاتی ترین نیازهاست؟ یعنی از این ویژگی نهایت استفاده شده است و دولت نتوانسته است در عمل این امر را تعدیل کند. چون تو بیماری مجبوری پول بدی و من هم تا می توانم ازت پول می گیرم. دولت هم نگران واقعی نبودن نرخ تعرفه است. چه معامله ی بدی!  

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

هیئت

شبی از ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توفیق شد و به هیئت موج الحسین رفتم. با اینکه از شهرت این هیئت شنیده بودم اما اولین بار بود که به این هیئت می رفتم. در ابتدا آیاتی از قرآن با صوتی زیبا قرائت شد و بعد از آن سخنران به سخنرانی پرداخت. کم کم مجلس شلوغتر می شد تا حاج آقای سازور مداح هیئت شروع کرد. مقداری روضه خوانی کرد که جمعیت شیون و فریاد زیادی زدند. سینه زنی شروع شد و تعداد زیادی لخت شدند. در انتهای سینه زنی دو سه نفر به مداحان اضافه شد و به صورت همزمان می خواندند. حجم صدا فضا را پر کرده بود. جمعیت بالا و پایین می پریدند و سینه می زدند. هیجان زیادی تخلیه شد. اما به نظر من در کل مداحی و اشعار نکته ی خاصی ارائه نشد. من از صدای آقای سازور "دو کوهه السلام ای خانه ی عشق" را در ذهن دارم و از آن اثر خوبی پذیرفتم. اما پس از مداحی این شب دریافتی در همان راستا از ایشان نداشتم. چند هفته بعد تکه ای از صحبت های رهبر انقلاب را در رادیو شنیدم که مجلس آن شب را مصداق آن یافتم :

" این که بنده گاهی اوقات اعتراض میکنم به بعضی از مدّاحی‌ها که مثلاً فرض کنید در عزاداری دهه‌ی محرّم وقتی انسان نگاه میکند - که گاهی می‌آورند عکسهایش را؛ حالا هم که دیگر این وسایل زیاد شده؛ البتّه بنده ندارم امّا گاهی می‌آورند به من نشان میدهند این عکسها و مانند اینها را - میبیند مثلاً در یک جلسه همه دارند همین‌طور میپرند هوا و می‌آیند پایین؛ خب، این چه فایده‌ای دارد؟ این چه تأثیری دارد؟ کجای این عزاداری است؟ اینکه من اعتراض میکنم، از هیجان جوانها بنده ناراحت نیستم؛ خب جوان اهل هیجان است، جوان منبع انرژی است و دائماً دلش میخواهد انرژی خودش را تخلیه کند؛ من از این باب [میگویم] که این وظیفه‌های بزرگ زمین نماند. وقتی‌که در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بی‌خیال، بی‌فکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. حرف من این است."

در هر صورت راه بسته نیست. دشمن دارد از همه ظرفیت ها استفاده می کند. ما هم باید از ظرفیت هایی که داریم استفاده کنیم.

هیئت

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

دیدار نوروزی

روز اول فروردین مشغول تماشای تلویزیون بودم. رئیس جمهور به دیدار جانبازان در آسایشگاه رفته بود. طبق روندی که در این سال ها روال شده است در روز اول تعطیلات نوروز رئیس جمهوری ایران به آسایشگاه های بهزیستی یا مراکز مشابه سری می زند. صحنه ای را نشان می داد که جانبازی با دیدن رئیس جمهور به شوق آمده بود و پس از دست دادن می خواست به روبوسی بپردازد اما آقای روحانی صورت خود را عقب کشید و با فاصله چند سانتی به روبوسی برره ای پرداخت! از دیدن این صحنه متأثر شدم. این چه طرز برخورد است؟ چرا رسم ادب رعایت نشد. من کاملا حق می دهم به شخص آقای روحانی اگر به هر دلیلی نخواهد با ملاقات شوندگان روبوسی کند. شاید تعداد آنها زیاد باشد. شاید با خود فکر کند آنهایی اثر شیمیایی داشته باشند که مضر باشد. شاید خود روحانی بیماری مسری داشته باشد. شاید اصلا حال و حوصله ندارد. اما آیا اولا نمی شد از قبل (در حد چند ثانیه قبل) هماهنگ شده باشد که ایشان روبوسی نمی کنند؟ دوما اصلا چه اصراری به این برنامه هست؟ وقتی ایشان توان پاسخ به ابراز احساسات ملاقات شوندگان را ندارد آیا حتما باید چنین نمایشی تدارک دیده شود؟

احساس کردم شاید لحظه ای امر بر من مشتبه شود بنابراین به دوره ی مفاهیم در ذهنم پرداختم. رئیس جمهور اسلامی ایران باید تمام قدر در برابر آن جانباز تعظیم کند. نه یک تعظیم نمایشی برای یک تعظیم واقعی. نظام جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی 57 است. انقلابی که به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. دست بر قضا اولین بار لفظ "امام" را آقای روحانی در یک سخنرانی انقلابی در جریان مبارزات برای امام خمینی به کار برد. قدرت سخنوری و قوت کلام بالایی داشت و پیش از انقلاب با سخنرانی های کم نظیر خود شناخته شد. از همین شناخت از روز اول انقلاب اسلامی در مدیریت های کلان نظام قرار گرفت. تا به امروز. آیا اگر آن شناخت اولیه نبود آقای روحانی امروز رئیس جمهور بود؟ اگر دستی به حکم "حتی یعدو اسفلکم اعلیکم و اعلیکم اسفلکم" اشخاص را هم گاهی در سطوح مختلف به هم می زد امروز ایشان رئیس جمهور بودند؟ مسلما در طول این سال های مسئولیت زحمات زیادی توسط ایشان کشیده شده است. خدا قبول کند. اما آیا انواع امکانات، رفاه و امنیت هم برای ایشان فراهم نشده است؟ جز این است که همه ی این امکانات را مدیون خون همین شهدا و جانبازان هستیم. جانبازانی که در برهه ای عضو و سلامتی خود را اهدا کردند. و الان عمر خود را در آسایشگاه اهدا می کنند. حداقل 25 سال تحمل درد و رنج جسمی و صبر. تا کی باید در آسایشگاه بماند؟ نمی دانم. جز این است که مسئولین این نظام جز خدمت به مردم و این ایثارگران شان دیگری ندارند؟ نکند گول هیبت و لباس را بخوریم. نکند فکر کنیم این عمامه ها بدون عمل شأن یا مقامی به کسی می دهد. داستانی که از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به ما رسیده است معمولا شنیده ایم. زنی مشک بر دوش می رفت که علی (ع) به کمک او می رود و متوجه می شود همسرش در جنگ شهید شده است. به خانه ی زن می رود و با کودکش بازی کودکانه می کند. حاکم اسلامی و بازی کودکانه! اینها افسانه نیست. اینها الگوهایی برای عمل است.

  • امیر علوی