شبی از ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توفیق شد و به هیئت موج الحسین رفتم. با اینکه از شهرت این هیئت شنیده بودم اما اولین بار بود که به این هیئت می رفتم. در ابتدا آیاتی از قرآن با صوتی زیبا قرائت شد و بعد از آن سخنران به سخنرانی پرداخت. کم کم مجلس شلوغتر می شد تا حاج آقای سازور مداح هیئت شروع کرد. مقداری روضه خوانی کرد که جمعیت شیون و فریاد زیادی زدند. سینه زنی شروع شد و تعداد زیادی لخت شدند. در انتهای سینه زنی دو سه نفر به مداحان اضافه شد و به صورت همزمان می خواندند. حجم صدا فضا را پر کرده بود. جمعیت بالا و پایین می پریدند و سینه می زدند. هیجان زیادی تخلیه شد. اما به نظر من در کل مداحی و اشعار نکته ی خاصی ارائه نشد. من از صدای آقای سازور "دو کوهه السلام ای خانه ی عشق" را در ذهن دارم و از آن اثر خوبی پذیرفتم. اما پس از مداحی این شب دریافتی در همان راستا از ایشان نداشتم. چند هفته بعد تکه ای از صحبت های رهبر انقلاب را در رادیو شنیدم که مجلس آن شب را مصداق آن یافتم :
" این که بنده گاهی اوقات اعتراض میکنم به بعضی از مدّاحیها که مثلاً فرض کنید در عزاداری دههی محرّم وقتی انسان نگاه میکند - که گاهی میآورند عکسهایش را؛ حالا هم که دیگر این وسایل زیاد شده؛ البتّه بنده ندارم امّا گاهی میآورند به من نشان میدهند این عکسها و مانند اینها را - میبیند مثلاً در یک جلسه همه دارند همینطور میپرند هوا و میآیند پایین؛ خب، این چه فایدهای دارد؟ این چه تأثیری دارد؟ کجای این عزاداری است؟ اینکه من اعتراض میکنم، از هیجان جوانها بنده ناراحت نیستم؛ خب جوان اهل هیجان است، جوان منبع انرژی است و دائماً دلش میخواهد انرژی خودش را تخلیه کند؛ من از این باب [میگویم] که این وظیفههای بزرگ زمین نماند. وقتیکه در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بیخیال، بیفکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. حرف من این است."
در هر صورت راه بسته نیست. دشمن دارد از همه ظرفیت ها استفاده می کند. ما هم باید از ظرفیت هایی که داریم استفاده کنیم.