نفسیّات

در این جا از مشغولیات نفس، تا جایی که بشود، می نویسم.

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

هیئت

شبی از ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توفیق شد و به هیئت موج الحسین رفتم. با اینکه از شهرت این هیئت شنیده بودم اما اولین بار بود که به این هیئت می رفتم. در ابتدا آیاتی از قرآن با صوتی زیبا قرائت شد و بعد از آن سخنران به سخنرانی پرداخت. کم کم مجلس شلوغتر می شد تا حاج آقای سازور مداح هیئت شروع کرد. مقداری روضه خوانی کرد که جمعیت شیون و فریاد زیادی زدند. سینه زنی شروع شد و تعداد زیادی لخت شدند. در انتهای سینه زنی دو سه نفر به مداحان اضافه شد و به صورت همزمان می خواندند. حجم صدا فضا را پر کرده بود. جمعیت بالا و پایین می پریدند و سینه می زدند. هیجان زیادی تخلیه شد. اما به نظر من در کل مداحی و اشعار نکته ی خاصی ارائه نشد. من از صدای آقای سازور "دو کوهه السلام ای خانه ی عشق" را در ذهن دارم و از آن اثر خوبی پذیرفتم. اما پس از مداحی این شب دریافتی در همان راستا از ایشان نداشتم. چند هفته بعد تکه ای از صحبت های رهبر انقلاب را در رادیو شنیدم که مجلس آن شب را مصداق آن یافتم :

" این که بنده گاهی اوقات اعتراض میکنم به بعضی از مدّاحی‌ها که مثلاً فرض کنید در عزاداری دهه‌ی محرّم وقتی انسان نگاه میکند - که گاهی می‌آورند عکسهایش را؛ حالا هم که دیگر این وسایل زیاد شده؛ البتّه بنده ندارم امّا گاهی می‌آورند به من نشان میدهند این عکسها و مانند اینها را - میبیند مثلاً در یک جلسه همه دارند همین‌طور میپرند هوا و می‌آیند پایین؛ خب، این چه فایده‌ای دارد؟ این چه تأثیری دارد؟ کجای این عزاداری است؟ اینکه من اعتراض میکنم، از هیجان جوانها بنده ناراحت نیستم؛ خب جوان اهل هیجان است، جوان منبع انرژی است و دائماً دلش میخواهد انرژی خودش را تخلیه کند؛ من از این باب [میگویم] که این وظیفه‌های بزرگ زمین نماند. وقتی‌که در یک جماعتی ده هزار جوان یا پنج هزار جوان جمع شدند و دلشان را دادند به شما، شما میتوانید با یک اجرای عالی، هنرمندانه و پُرمغز، اینها را تبدیل کنید به انسانهای کارآمدی که با عزم جزم بروند دنبال کار، میتوانید هم تبدیل کنید به آدمهای بی‌خیال، بی‌فکر، ناامید و از لحاظ معنوی تهیدست؛ این کار را هم میشود کرد. شما از این فرصت استفاده کنید و آن شقّ اوّل را انتخاب کنید. حرف من این است."

در هر صورت راه بسته نیست. دشمن دارد از همه ظرفیت ها استفاده می کند. ما هم باید از ظرفیت هایی که داریم استفاده کنیم.

هیئت

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

دیدار نوروزی

روز اول فروردین مشغول تماشای تلویزیون بودم. رئیس جمهور به دیدار جانبازان در آسایشگاه رفته بود. طبق روندی که در این سال ها روال شده است در روز اول تعطیلات نوروز رئیس جمهوری ایران به آسایشگاه های بهزیستی یا مراکز مشابه سری می زند. صحنه ای را نشان می داد که جانبازی با دیدن رئیس جمهور به شوق آمده بود و پس از دست دادن می خواست به روبوسی بپردازد اما آقای روحانی صورت خود را عقب کشید و با فاصله چند سانتی به روبوسی برره ای پرداخت! از دیدن این صحنه متأثر شدم. این چه طرز برخورد است؟ چرا رسم ادب رعایت نشد. من کاملا حق می دهم به شخص آقای روحانی اگر به هر دلیلی نخواهد با ملاقات شوندگان روبوسی کند. شاید تعداد آنها زیاد باشد. شاید با خود فکر کند آنهایی اثر شیمیایی داشته باشند که مضر باشد. شاید خود روحانی بیماری مسری داشته باشد. شاید اصلا حال و حوصله ندارد. اما آیا اولا نمی شد از قبل (در حد چند ثانیه قبل) هماهنگ شده باشد که ایشان روبوسی نمی کنند؟ دوما اصلا چه اصراری به این برنامه هست؟ وقتی ایشان توان پاسخ به ابراز احساسات ملاقات شوندگان را ندارد آیا حتما باید چنین نمایشی تدارک دیده شود؟

احساس کردم شاید لحظه ای امر بر من مشتبه شود بنابراین به دوره ی مفاهیم در ذهنم پرداختم. رئیس جمهور اسلامی ایران باید تمام قدر در برابر آن جانباز تعظیم کند. نه یک تعظیم نمایشی برای یک تعظیم واقعی. نظام جمهوری اسلامی برآمده از انقلاب اسلامی 57 است. انقلابی که به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید. دست بر قضا اولین بار لفظ "امام" را آقای روحانی در یک سخنرانی انقلابی در جریان مبارزات برای امام خمینی به کار برد. قدرت سخنوری و قوت کلام بالایی داشت و پیش از انقلاب با سخنرانی های کم نظیر خود شناخته شد. از همین شناخت از روز اول انقلاب اسلامی در مدیریت های کلان نظام قرار گرفت. تا به امروز. آیا اگر آن شناخت اولیه نبود آقای روحانی امروز رئیس جمهور بود؟ اگر دستی به حکم "حتی یعدو اسفلکم اعلیکم و اعلیکم اسفلکم" اشخاص را هم گاهی در سطوح مختلف به هم می زد امروز ایشان رئیس جمهور بودند؟ مسلما در طول این سال های مسئولیت زحمات زیادی توسط ایشان کشیده شده است. خدا قبول کند. اما آیا انواع امکانات، رفاه و امنیت هم برای ایشان فراهم نشده است؟ جز این است که همه ی این امکانات را مدیون خون همین شهدا و جانبازان هستیم. جانبازانی که در برهه ای عضو و سلامتی خود را اهدا کردند. و الان عمر خود را در آسایشگاه اهدا می کنند. حداقل 25 سال تحمل درد و رنج جسمی و صبر. تا کی باید در آسایشگاه بماند؟ نمی دانم. جز این است که مسئولین این نظام جز خدمت به مردم و این ایثارگران شان دیگری ندارند؟ نکند گول هیبت و لباس را بخوریم. نکند فکر کنیم این عمامه ها بدون عمل شأن یا مقامی به کسی می دهد. داستانی که از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام به ما رسیده است معمولا شنیده ایم. زنی مشک بر دوش می رفت که علی (ع) به کمک او می رود و متوجه می شود همسرش در جنگ شهید شده است. به خانه ی زن می رود و با کودکش بازی کودکانه می کند. حاکم اسلامی و بازی کودکانه! اینها افسانه نیست. اینها الگوهایی برای عمل است.

  • امیر علوی