نفسیّات

در این جا از مشغولیات نفس، تا جایی که بشود، می نویسم.

  • ۰
  • ۱

گل به خودی بود!

حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، صبح امروز (سه‌شنبه) در مراسم تقدیر از ورزشکاران و مدال‌آوران سال 94 اظهار داشت: گاهی با یک تیم معمولی بازی می‌کنیم و گاهی با تیم‌های بزرگی مثل برزیل و آرژانتین و اگر در بازی با این تیم‌ها برنده هم نشویم بازی خوب به اندازه برنده شدن در جامعه تاثیر می‌گذارد، اما وقتی با 6 تیم قوی دنیا بازی می‌کنیم کار ما بسیار سخت است و کار وقتی سخت‌تر می‌شود که این تیم‌ها بازیکنان‌شان را با هم ترکیب می‌کنند و از میان خود بهترین‌ها را بر می‌گزینند.

رئیس جمهور ادامه داد: شما وقتی به عنوان کشور ایران به مقابله با آن‌ها می‌روید و پیروز می‌شوید برای ملت خود غرور می‌آفرینید، اما وقتی کسی برای این موفقیت کف نمی‌زند شما چه لقبی به او می‌دهید؛ یا وقتی گروه یا جناحی پیدا می‌شود که در برابر این پیروزی، لبخند را در چهره او و کف محکم در دست‌های او نمی‌بینید. گاهی هم کفی زده می‌شود، ولی گفته می‌شود ای بابا، این همه تلاش کردیم سه گل زدیم ولی یک گل هم خوردیم. (خبرآنلاین)

واقعیت این است که از دید آن افرادی که لبخند را در چهره آنها نمی بینیم و کف نمی زنند بازیکن به دروازه خودی گل زده است و فکر کرده است به تیم مقابل گل زده! چطور می توانند بخندند یا کف بزنند؟ مسأله در اصل گل زدن یا گل خوردن است نه در شادی پس از آن!

اتفاقا دقیق که نگاه کنیم کف هم زدند. کف زدن کسی که می داند بازیکن تلاشش را کرده است. بازیکن نمی دانسته دروازه خودی است. هنوز هم نمی داند!

                                                                           

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

همزمان با ایام فاطمیه کتاب زندگانی فاطمه زهرا سلام الله علیها را خواندم. چند مدت پیش از مرکز تبادل کتاب گرفته بودم. نویسنده مرحوم سید جعفر شهیدی از محققان تاریخ است. ظاهرا ایشان سعی کرده است از منابع دست اول تاریخی نقل کند و همین طور نقلش، نقل از نگاه یک محقق تاریخ و نه یک مبلغ دینی است. از دوران مهم زندگی حضرت زهراء سلام الله علیها به دوران پس از وفات رسول اکرم صلی الله علیه در این کتاب پرداخته شده است. دوران مقاومت در برابر آغاز فاصله از خط اصلی اسلام و تعبیر "اجتهاد در مقابل نص ای" که در مساله فدک به عنوان سمبل این انحرافات و در مساله ولایت و حکومت انجام شد. خطبه ی شورانگیز حضرت در مسجد پیامبر با همین زمینه بوده است و در آنجا هشدار می دهد که با این روند آینده تاریکی در انتظار امت خواهد بود. تاریخ نشان می دهد که همین گونه شد. از ابتدا با اسم مصلحت، وحدت و اینکه اصل اسلام در خطر است به سرعت به انتخاب خلیفه پرداختند. نویسنده می گوید فرضا ادعای شما قبول که دشمنان در کمین هستند و باید یکپارچگی مسلمانان حفظ شود اما آیا اینکه حکومت باید چگونه باشد مهم نیست؟ آیا نمی شد یک روز صبر کرد و چرا از بنی هاشم کسی در آن شورا نبود؟ این که خلیفه باید از قریش باشد چه امتیازی است؟ این امتیاز از قریش به بنی امیه منتقل شد و شد آنچه شد. همین زوایای به ظاهر کوچک باعث شد تا کم کم با گذشت زمان عمق انحراف و قلب دین و تعطیل اسلام مشخص شد. مکالمه ی دیگری بین دختر پیامبر و زنان مدینه که به احوالپرسی آمده بودند در کتاب آمده است. و صحبت هایی که امام علی (ع) پس از خاکسپاری دختر پیامبر خطاب به پیامبر دارد جانسوز است.      

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

انتخابات 94

بسم الله الرحمن الرحیم

انتخابات با خوب و بدش تمام شد. مردم سالاری دینی متجلی در انتخابات جزء لاینفک و درخشان نظام اسلامی ماست. یکی از کارکردهای انتخابات گردش قدرت در ساختار نظام است. به این ترتیب قدرت همانند توپی در دست عده ای نمی گردد. انتخابات از این جنبه می تواند به عنوان عاملی برای تحکیم نظام دیده شود. افراد، گروه ها و جناح ها برای کسب قدرت باید به جلب نظر مردم بپردازند و بدون پشتوانه مردمی قادر به ادامه ی مسیر نیستند. اصولگرایان باید بدانند با شعار نمی توان خود را انقلابی نمایاند و با انگ و برچسب نمی توان دیگران را ضد انقلاب کرد. نمی توان با حربه هایی مثل ائتلاف مجازی برای کسب قدرت، مجبور کردن دیگران به رأی به ائتلاف گرچه به ضعف آن واقف باشند، انگلیسی خواندن دیگران، بستن دیگران به داعش وهابیت و اینکه در صورت سرکارآمدن آنها داعش پیروز می شود و غیره رأی آورد. نمی توان با صرفا برخورد تند و حذفی، با افسادطلب خواندن اصلاح طلبان، دیگران را مجاب کرد. دیروز روزی که گذشت اما فردا روز دیگری است. برای پیشبرد انقلاب نیاز به کار جهادگونه است و نه عافیت طلبی مصلحت گرایانه. برای پیشبرد انقلاب باید از پایین دست جامعه خواست و مطالبه ایجاد کنیم و نه از بالادست انتظار و توقع داشته باشیم. با محافظه کاری و تلاش برای حفظ وضع موجود انقلاب پیش نمی رود. محافظه کاری قتلگاه انقلاب است.  

سازوکار انتخابات ناکارآمد است. در این انتخابات بیش از پیش غلبه ی سیاست زدگی و لیست گرایی بر فضا دیده شد. تشکیل لیست های ائتلافی برای کسب قدرت، تبلیغات وسیع با هزینه بالا برای لیست ها، تاکید بیش از حد برای رأی به تمام لیست تا نکند یک نفر از رقیب وارد مجلس شود از آسیب های جدی این انتخابات بود. پدرخوانده های سیاست ایران دوست دارند مردم بدون هیچ گونه تلاشی در جهت شناخت اصلح به لیست مورد نظر آنها رأی دهند. در فضای انتخاباتی ترسیمی آنها فرصتی برای تأمل در اهداف و آرمان ها و مسیر طی شده و نگاه به عملکرد افراد وجود ندارد. به این ترتیب فضای انتخابات از یک فضای پویا تبدیل می شود به دوقطبی کسب قدرت. در این فضا در اوج مشکلات اقتصادی کشور کف خیابان ها را فرش شده از تبلیغات کاغذی می بینی. افرادی لیست به دست می بینی که در تعریف از لیست داد سخن می دهند اما قادر به معرفی حتی پنج نفر از افراد همان لیست نیستند. بهترین ها را با 50 هزار رأی می بینی در حالیکه بچه ی سیاستمداری با صرف هزینه ی میلیاردی تبلیغاتی برای خودش و لیستش با رأی میلیونی انتخاب شده است. آیا این سازوکار جز به بازتولید قدرت و جا ماندن شایستگان از ورود به مجلس نمی انجامد؟ طبیعتا دست اندرکاران این لیستها از این روند بدشان نمی آید، پس چه کسی باید به اصلاح روند بپردازد؟

مردم باید بیدار شوند. دلسوزان واقعی مردم (و نه دلسوزان صندلی های خود) باید میدان داری کنند. باید دست از افسانه پردازی کشید. نه این گروه سر قدرت حافظان انقلابند و نه آن گروه کناره قدرت ناجیان اسطوره ای. نظام با ماندن اصولگرایان نمی ماند بلکه با عملکرد و حرکت عمومی درست می ماند. مسائل واقعی کشور با آمدن اصلاح طلبان حل نمی شود بلکه با شناخت غیر مغرضانه و تلاش دلسوزانه حل می شود. باید ورای این جنگ زرگری را دید.

* فضای انتخاباتی تهران متاثر از بحث انگلیس بود. داستان از آنجا شروع شد که ظاهرا در مقاله ای منتشره در بی بی سی توصیه شده بود به آقایان جنتی، مصباح یزدی و یزدی رای ندهید. پس از آن رهبر انقلاب در ضمن سخنانی با اشاره به این موضوع تاکید کردند مردم تهران بر خلاف خواست انگلیس عمل کنند. متاسفانه پس از این سخنان عده ای به سوء استفاده وسیع از این سخنان دست زدند. اینان با انگلیسی خواندن لیست حریف خود در انتخابات از مردم می خواستند به "لیست انگلیسی" رای ندهند. این گروه به سرکردگی آقای حدادعادل به خاطر منافع شخصی و گروهی خود دست به این بازی سیاسی زدند. آنها به این موضوع فکر نمی کردند که مخاطب شعور دارد و عملا با این کار خود حساسیت عده ای را برانگیختند. نقشه روباه پیر به خوبی اجرا شد.

* در میان لیست اصلاح طلبان نام سیده فاطمه حسینی به عنوان جوانترین عضو لیست مطرح شد. برای من سوال بود که چه ویژگی در این جوان بود که توانست وارد لیست شود. در کانال تلگرام ایشان پستی را دیدم که آدرس چند ستاد انتخاباتی اکثرا در بالای شهر تهران را زده بود. جواب سوال را حدس زدم: پول. در زمان تبلیغات متوجه حجم بالای هزینه های انتخاباتی ایشان بودم. چاپ پوسترهای فردی زیاد، چاپ لیست اصلاح طلبان که اسم ایشان در آن بولد شده بود یا تصویر ایشان بین تصویر آقای عارف و مطهری بزرگ شده بود، از این نمونه هاست. تا اینکه بعدا شنیدم ایشان فرزند آقای صفدر حسینی وزیر اسبق هستند. حالا جواب سوال عوض شد: آقازادگی + پول.

* آقای بذرپاش از لیست اصولگرایان در آستانه انتخابات اظهارنظر جالبی کردند. ایشان در مورد صرافی یکی از نزدیکان رئیس جمهور خواستار پرداخت پول به مردم شهر ری شد. اما آیا داشتن صرافی جرم است؟ اگر فعالیت غیر قانونی یا رانتی در آنجا انجام می شود چرا تا امروز سکوت کردید و در زمان تبلیغات انتخاباتی به افشاگری پرداختید؟ چرا در این زمینه از جایگاه و اختیارات نمایندگی مجلس استفاده نکردید تا نیاز به افشاگری نباشد؟ مردم شهرری نیاز به این پول ها و همچنین اظهار نظرهای پوپولیستی ندارند!  

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

مصدق و کاشانی

بحثی مطرح کرد که به بهانه اسلام از مصدق حمایت نکردند و همین باعث سقوط او شد. می گفت اول مشکل نظام شاهنشاهی را حل می کردید سپس به اختلافات جزئی و داخلی می پرداختید.

گفتم مصدق مشکلش این بود که به آمریکا اعتماد کرد.

گفت در هر صورت مصدق و کاشانی با هم متحد می شدند همان موقع انقلاب شده بود.

گفتم هر دوی آنها شخصیت هایی سیاسی بودند و حتی با هم نمی توانستند انقلاب در مردم به وجود بیاورند. از طرفی نفت برای انگلیسی ها ناموسی بود و به این راحتی ها از آن نمی گذشتند.

بعد از آن سعی کردم در مورد واکنش کاشانی به کودتا بیشتر بدانم. از ویکی پدیا دیدم که کاشانی و آیت الله بروجردی و نواب صفوی با تبریک و غیره ابراز خوشحالی کرده بودند. آقای کاشانی چند هفته بعد در مصاحبه با روزنامه ای مصری حرف هایی زده بود و نواب صفوی از خارج تبریک فرستاده بود (برای شاه؟) و به همین ترتیب. در ادعاها کار به جایی رسید که ادعای پول گرفتن کاشانی از عامل آمریکا برای تجمعات را مطرح کردند و نامه هشدار کاشانی به مصدق قبل از کودتا را تضعیف کردند.

اما با نگاهی مختصر این طور به نظر می رسد که کاشانی موافق کودتا نبوده است (که روز قبل در نامه ای به مصدق هشدار داده بود) اما پس از آن، آن را اجتناب پذیر می دیده است. به این ترتیب ابتدا در راستای ادامه ی نهضت ملی شدن نفت قدم برمی دارد و به زاهدی دیدی خنثی و حتی مثبت داشته است اما با گذشت زمان می بیند که این ها به وسیله دیکتاتوری دنبال احیا رابطه با انگلیس و قرارداد کنسرسیوم و سلطه ی دوباره بر نفت هستند و با تمام این موارد مخالفت می کند که به انزوا کشیده می شود.   

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

تجمع سفارت عربستان

باز هم حمله ای دیگر. بعد از خبر اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه توسط حکومت عربستانی موجی از احساسات ضد عربستانی در کشور شکل گرفت. در ابتدا اخباری از اعتراض مردم مشهد در مقابل کنسولگری عربستان رسید. در اخبار تاکید شده بود که کنسولگری عربستان در مشهد به آتش کشیده شد. خبر می رسید که در تهران هم عده ای جلوی سفارت عربستان هستند. شنبه شب اعلام شد تجمع دانشجویی و مردمی در مقابل سفارت عربستان یکشنبه ساعت سه بعد از ظهر برگزار می شود. اما ظاهرا در تهران عده ای در ساعات انتهایی شب به جمعیت اضافه شدند و با پرتاب کوکتل مولوتف و غیره سفارت را آتش زدند. گفته شده این گروه هویت نامشخصی داشتند و ظاهرشان هم چندان به این مسائل نمی خورده است. بعد از آن با اعلام رئیس پلیس تهران و نامه رئیس جمهور و سپس موج رسانه ای سنگین داخلی و خارجی آتش زدن سفارت عربستان هم بولد شد. این در حالی بود که تجمع فردای آن روز (یکشنبه) به خوبی و بدون نکته نفی (علیرغم فشار برای انتقال به میدان فلسطین) در مقابل سفارت (و همچنین در میدان فلسطین) برگزار شد.

اما در این مورد نکاتی وجود دارد : 

* باید تفکیک قائل شد. باید تفکیک قائل شد بین حمله کنندگان شنبه شب و تجمع کنندگان یکشنبه. بین کسانی که اهل تخریب بودند و کسانی که اعتراضشان را در قالب تعویض نمادین اسم خیابان و نصب عکس شهید شیخ نمر اعلام کردند. آنهایی که با هویتی نامعلوم آمدند و آنهایی که با اعلام و هویت های دانشجویی و مردمی حاضر شدند. کسانی علاقه ای به این تفکیک ندارند. دوست دارند همه را به اسم خودسر و افراطی بخوانند و سپس استفاده جناحی و سیاسی ببرند.  

* سفارت های خارجی هم مثل هر نقطه ی دیگری از کشور مسئول نظم و امنیت دارد. هنگامی که موجی از احساسات به راه می افتد وظیفه ی مسئولش است که از آنجا حفاظت کند. بنابراین مقصر اول این حادثه مسئول حفظ امنیت آنجاست و در درجه بعدی باید به حمله کنندگان اشاره کرد. تجربه نشان داده است می شد اوضاع را با حداقل آسیب کنترل کرد. آن هم در حادثه ای قابل پیش بینی و آن هم توسط گروه اندکی از افراد.

* مکرر افراطیون و خودسرها در رسانه ها و توسط افراد مختلف محکوم شدند اما نابجا. رئیس جمهور در نامه ی محکومیت اعدام شیخ نمر و رئیس مجلس در دیدار سفیر عمان به محکوم کردن خودسرها پرداختند. چرا در برابر مخاطب خارجی؟ چرا مخلوط با محکومیت آل سعود؟ می شد در قالب دیگری حمله کنندگان را محکوم کرد اما با توجه به این نکته که اتفاقا شما به عنوان مسئولین این کشور هم باید پاسخگو باشید. باید از مسئولین حفظ نظم سوال شود. در صورت لزوم و مشخص شدن اهمال آنها برکنار شوند. باید کسانی که به حمله و تخریب دست زده اند شناسایی شوند و با آنها برخورد شود تا پرده برافتد تا به این بهانه این قدر انقلابیون به اسم خودسر و افراطی تخریب نشوند.      

      

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

...وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ* یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ* "توبه 34-35"

چند سالی است تبلیغات (تلویزیونی، شهری) یک بانک بر تشویق به سپرده گذاری به خاطر برنده شدن در قرعه کشی طلا، سکه طلا، صندوق پر از طلا و گنجینه طلا متمرکز شده است. اما سابقه ی این بانک چیست و متعلق به کیست؟ بانک انصار که با عنوان صندوق قرض الحسنه انصار المجاهدین شروع به فعالیت کرده بود با مجوز بانک مرکزی تبدیل به بانک انصار شد. گرچه تاریخچه این بانک در سایت آن از مقطع "موافقت ضمنی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با تأسیس بانک انصار دراوایل سال 1388" به بعد آمده است اما نمی توان پیش از آن را نادیده گرفت. در هر صورت وابستگی این بانک به بنیاد تعاون مشخص است.

اما این سوال به ذهن می آید که چرا این بانک با وابستگی به یک نهاد انقلابی باید به چنین تبلیغاتی دست بزند؟ آیا هدف این نهاد از تاسیس این بانک جز آنچه که در اسم این بانک آمده، بوده است؟ شاید این برادران اینگونه تحلیل کرده اند که با کسب درآمد از این روش و قدرتمند شدن به مجاهدین کمک می کنیم. حرف درستی است اگر روش، روش درستی باشد. با هر وسیله ای نمی توان به هدف مقدس رسید. با دامن زدن به روحیه زراندوزی مردم می توان به مجاهدین کمک کرد؟ مگر این تبلیغات پرفشار به روحیه طمع ورزی و یافتن گنج بدون رنج دامن نمی زند. چگونه می توان از جامعه ای که باید شب ها خواب گنجینه طلا را ببیند انتظار روحیه جهادی و حضور در عرصه های جهاد داشت؟ از چنین جامعه ای حتی نمی توان انتظار حمایت از مجاهدین (در حد حمایت زبانی هم) داشت.         

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

نفت

در اصطلاحات مربوط به نفت
ازدیاد برداشت : درصدی از نفت هر مخزن به صورت عادی قابل برداشت است. ازدیاد برداشت به معنی فعالیت هایی است برای افزایش این درصد. با ازدیاد برداشت، تولید فعلی نفت افزایش نمی یابد بلکه پایداری مخزن برای تداوم برداشت افزایش می یابد.
توسعه میدان : به معنی فعالیت برای رساندن میدان به مرحله تولید است.
سابقه قراردادهای نفتی ایران به رویتر در سال 1872 میلادی می رسد که اجرا نشد و پس از آن قرارداد دارسی در سال 1901 بسته شد که اجرایی شد. از آن سال تاکنون ما قراردادهای مختلف نفتی داشتیم. قبل انقلاب معمولا این قراردادها شفاف بودند و به تصویب مجلس می رسیدند. پس از انقلاب قراردادهای واقعی نفتی محرمانه ماندند. در حالی که بیش از 110 سال سابقه قرارداد نفتی با خارجی ها داشته ایم اما صنعت نفت ما هنوز دارای ضعف های اساسی است. حالا رسیده ایم به IPC که در آن سعی شده است عیب های قبلی رفع شود. مثلا برای انتقال تکنولوژی و مدیریت شرکتهای خارجی را الزام به شراکت با یک شرکت ایرانی کرده اند یا طول مدت قراردادها را افزایش داده اند. اما...
-استدلال دکتر مسعود درخشان : بستن قرارداد با شرکت خارجی را برای منظور انتقال تکنولوژی، انتقال مدیریت و سرمایه گذاری خارجی توجیه می کنند. ما مشکل دانش فنی نداریم بلکه به تجهیزات نیاز داریم که می توانیم بخریم. بهترین مدیران نفتی را هم (پس از بازنشستگی از شرکت های بزرگ نفتی) می توانیم استخدام کنیم و از مدیریت آنها استفاده و همین طور یادگیری کنیم. پس نیاز به بستن قرارداد با شرکت های خارجی نداریم. 
- در مورد مسائل تخصصی نفت مثل IPC نیاز به نهادهای تخصصی قوی همچون شورای عالی انرژی داریم. این نهادها باید پس از بررسی کامل و دقیق و استفاده از نظرات متعدد کارشناسان تصمیم نهایی را بگیرند و تمام. اما اکنون با فقدان این نهادها (شورای عالی انرژی در این دولت و دولت قبل هر کدام دو بار تشکیل جلسه داده است) اهرم های فشار کار می کنند.
  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

پول

گفت : "چرا رفتی این رشته"؟

گفتم : "پس چی می رفتم"؟

گفت : "میرفتی فلان رشته پولش خوبه".

گفتم : "به خاطر پول نرفتم درس بخونم".

تعجب کرد به گونه ای که دود از سرش بلند شد. انگار اصلا چنین چیزی برایش تعریف نشده بود.

فرد دیگری وقتی بهش گفتم هدفم از درس خواندن پول نیست گفت "منو دست میندازی؟"

چرا باید در ذهن های ما اینگونه نقش بسته باشد که هدف از هر کاری پول است؟ 

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

شهدای سردشت

بعد از توافق وین بین ایران و 5+1، پیش بینی می شود تجارت ایران با شرکت های اروپایی افزایش یابد. یکی از مسائلی که در این مورد باید مدنظر قرار گیرد؛ عدم مراوده با شرکت هایی است که مستقیما با مردم کشور ما دشمنی کرده اند. از جمله این دشمنی ها تجهیز شیمیایی صدام در جنگ علیه کشورمان است. در این گزارش به بعضی از این شرکت ها پرداخته شده است.   

* شرکت [1]Sanofi-Aventis فرانسه :

سابقه این شرکت از دوجنبه برای ایرانیان سیاه است. شرکت سانوفی آونتیس از یک طرف شرکت مریو که عامل ورود فاکتور هشت آلوده به ویروس HIV به ایران در سال های جنگ بود (معروف به پرونده خون های آلوده) را خرید. از طرف دیگر این شرکت در سال 2004 شرکت Hoechst آلمان را که گاز شیمیایی سارین به عراق فروخته بود را هم خرید. شرکت Hoechst به عنوان یکی از زیرمجموعه های سانوفی آونتیس فعال است.

* شرکت ویر پمپ (Weir Pumps[2]) انگلیس [1]:

این شرکت تعدادی از پمپ های خود را در اختیار کارگزاران هندی قرار داد که مشغول ساخت کارخانه ای برای تولید سموم شیمیایی در سامرای عراق بوده اند. این کارخانه در حقیقت مشغول تولید گاز خردل بوده است. بعدها دولت مارگارت تاچر محکوم به این شد که در حالی که از این فعالیتها آگاهی داشته است از آن جلوگیری نکرده است!

* شرکت Som Datt Builder[3] هند[1] :

 که کارخانه شیمیایی در سامرا عراق را ساخت.

* شرکت Preussag AG آلمان [2]:

فروش مواد شیمیایی و گاز اعصاب به صدام.

در سال 2002 به TUI[4] تغییر نام داد که در زمینه مسافربری و توریسم فعالیت می کند.

* شرکت  (Water Engineering Trading GmbH)W. E. T. آلمان (هامبورگ) [3,5]:

تامین مواد اعصاب و گاز فلور سدیم برای کارخانه فلوجه عراق.

* شرکت Karl Kolb[5] آلمان [3-4]:

این شرکت یکی از مهم ترین متهمان ساخت کارخانجات شیمیایی برای عراق است. بخش Pilot Plant از این شرکت در شهر دریچ متهم اصلی است.

* شرکت Alcolac International آمریکا [4]

* شرکت MEED International انگلیس [4]

* شرکت Protec SA فرانسه [4]

* شرکت China Wanbao Engineering Company[6] چین [4]

* شرکت Melchemie B.V.[7] هلند [4] :

عامل فروش مواد شیمیایی به عراق.

* شرکت KBS Holland B.V. هلند [4-5] :

عامل فروش سلاح‌های شیمیایی به عراق.

* شرکت NU Kraft Mercantile Corporation بلژیک [4]

* شرکت N.V. Phillips Petroleum Chemicals S.A.[8] بلژیک [4-5]

* شرکت Treblam اسپانیا [4]

* شرکت Rhein-Bayern آلمان [6] :

تجهیز عراق به هشت آزمایشگاه سم شناسی سیار که در کانتینر کامیون قرار داده شدند.

* شرکت Dow Chemical Company آمریکا [7]

* شرکت [9]Heberger Bau آلمان [8] :

سرویس دهی ساخت پایگاه صنایع دارویی (شیمیایی) سامرا توسط این شرکت انجام شد.

[1] http://www.theguardian.com/politics/2015/jul/03/foreign-office-did-not-stop-iraq-making-weapons-due-to-british-firms-presence

[2] http://www.referenceforbusiness.com/history2/4/Preussag-AG.html

[3] http://www.nytimes.com/1990/08/18/world/confrontation-in-the-gulf-germans-arrested-on-iraqi-exports.html

[4] http://www.serendipity.li/wot/iraq_suppliers.htm

[5] http://www.csmonitor.com/1988/1213/zchem1.html

[6] http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/EB05Ak02.html

[7] http://www.internationalist.org/chemwarhoax0503b.html

[8] http://www.iraqwatch.org/bulletins/vol2iss1jan03.htm

* همه ی آدرس های اینترنتی موجود در مراجع در تاریخ 20 مرداد مورد دسترسی قرار گرفتند.



[1] http://en.sanofi.com/our_company/history/history.aspx

[2] www.weir.co.uk

[3] www.somdattrealestate.com

[9] www.heberger.com/en/germany/heberger-gmbh/index.html

 

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰


حمله به سفارت انگلیس

بعد از برجام وزیر خارجه انگلیس هم به تهران آمد. قرار بر این شد تا همزمان با حضور او سفارت انگلیس در تهران بازگشایی شود. علت تعطیلی سفارت انگلیس حمله به آن در سالگرد شهادت دکتر شهریاری (8 آذر ماه 1390) بود.

در این روز قرار بود تجمع اعتراض آمیزی جلوی سفارت برگزار شود که به ورود به سفارت ختم شد. یادم هست که روزهای قبل از آن وقتی از دوستان خبر تجمع را می شنیدم که با عنوان تجمع 10 هزار نفری مطرح می شد حدس می زدم که امکان چنین اتفاقی وجود دارد. همان وقت در جلسه ی مطالعاتی که در دانشگاه داشتیم وقتی این خبر مطرح شده بود، با اینکه نباید عده ای با سعی در تسخیر سفارت انگلیس به دنبال شبیه سازی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا باشند. چرا که آن حرکتی حساب شده (به گونه ای که در جلسات مشورتی دانشجویی بین دانشگاهی تصمیم گیری شد و برنامه ریزی دقیقی برای آن صورت گرفت) و به موقع (با توجه به شرایط انقلاب) بود. نه اینکه از احساسات زودگذر جوانانی استفاده شود و حرکتی بدون منطق انجام شود. در هر صورت روز موعود فرا رسید و خبر ورود به سفارت را تلفنی از برادری که در تجمع بود شنیدم. خودش هشیار بود و داخل نشد. در هر صورت بعد از آن هم همواره با این حرکت مخالف بودم. می دیدم افراد و تشکل های دانشجویی هم از روز اول مخالف با این حرکت بودند و آن را اشتباه می دانستند. فشارها بر این ها زیاد بود که شما چرا بر علیه جو ضد استکباری به وجود آمده هستید و غیره. تا اینکه رهبر انقلاب بعد از مدتی ورود به سفارت را اشتباه خواندند در عین اینکه احساسات ضد استکباری جوانان را درست دانستند.

اما این دفعه هم با انتشارخبر بازگشایی سفارت انگلیس که ظاهرا فقط چند روز قبل تر اعلام شد و آن هم اولین بار توسط روزنامه انگلیسی (گاردین؟) دوباره بحث تجمع مطرح شد. انجمن مستقل اعلام تجمع کرد. این بار به دلایلی موافق این حرکت بودم. علت آن هم این بود که اولا احساسات استکبارستیزانه ای که آن دفعه هم درست بود این بار هم درست و ممدوح است. دوما کسی هم قصد ورود به سفارت یا امثال آن را ندارد. برخلاف بار گذشته این بار با توجه به شرایط کشور برخورد سخت از طرف نیروی انتظامی صورت خواهد گرفت و مثل هر تجمعی که جلوی سفارت های مختلف برگزار می شود از ورود و حتی نزدیک شدن افراد به سفارت جلوگیری خواهد شد. بنابراین این حرکت در حد یک تجمع اعتراضی خواهد بود. از طرفی می دیدم که دولت پس از برجام به دنبال پیگیری خط ادعایی تعامل با دنیا بدون توجه به اصول سیاست خارجه انقلاب اسلامی است. همان خط ضعیفی که برجام تاسف بار را به کشور تحمیل کرده است. بعد از آن حرف از گسترش رابطه با آمریکا، مذاکره در مورد مسائل غیر از هسته ای، عدم تنش زایی توسط افراطیون و غیره هست.

بعد از روز بازگشایی سفارت می دیدم در سایت ها عنوان می شد گروه 40 نفره یا افراطیون و الخ و همین طور نظراتی گذاشته می شد که این حرکت را با ورود به سفارت 90 مقایسه کرده بودند. تعدادی از نظرات حول این مساله می گشت که کسانی که باعث بستن سفارت شدند باید پاسخگوی هزینه هایی که بر مسافران انگلیس وارد شده است باشند. این هزینه ها شامل سفر به کشور ثالث برای دریافت ویزای انگلیس می باشد. از دو قشر دانشجو و بیمار نام برده می شد. واقعیتش در مورد دانشجویان فکر می کنم با توجه به هزینه های بالای تحصیل و زندگی در انگلیس نسبت به کشورهای دیگر کمتر کسی انگلیس را برای ادامه تحصیل انتخاب می کند. حداقل من تا به حال کسی را در دانشگاه ندیدم. فقط یکی از آشناهای دور هست که اون هم از فرزندان مسئولین می باشد. در مورد بیماران هم کشور تا میزان خوبی در زمینه پزشکی پیشرفت داشته است.

در سایت الف هم آقای مهدیان مطلبی نوشته بود با عنوانی شبیه به "آیا انقلابیون مقابل انقلاب می ایستند". در آنجا اشاره به تفاوت  آرمان و واقعیت کرده بود و با توجه به آرمان خواهی انقلابیون گفته بود که احتمالا اینها نتوانسته اند برخی از واقعیت ها و به تبع مصلحت سنجی ها را فهم کنند. و اینکه انقلابی واقع گرا و مصلحت فهم­ ام آرزوست. به نظر من تحلیل آقای مهدیان تا جایی درست است اما نتیجه گیری اشتباهی شده است. درک فاصله ی آرمان و واقعیت و فهم مساله مصلحت مهم و لازم است. از انقلابیون هم انتظار چنین درکی می رود. تا اینجا درست. واقعیت بینی و آرمان خواهی مثل دو بردار غیر هم راستا عمل می کنند که برآیند آنها مصلحت گرایی می شود. این برآیند گیری می تواند در مقیاس یک جامعه اتفاق بیفتد. یعنی عده ای مثل انقلابیون یا دانشجویان آرمان را بخواهند و عده ی دیگری مثل مسئولین به واقعیات توجه کنند و در این میان به مصلحت عمل شود. به این ترتیب نباید به بهانه ی واقعیات به دنبال تضعیف آرمان خواهی بود. همین طور نباید آرمان خواهان یا انقلابیون را متهم به ندیدن واقعیات و یا عدم فهم مصلحت کرد.             

  • امیر علوی