نفسیّات

در این جا از مشغولیات نفس، تا جایی که بشود، می نویسم.

  • ۰
  • ۰

تجربه ی به نام زدن سیم کارت

ممکن است به هر دلیلی سیم کارت شما به نام خودتان نباشد. جدیدا برای دریافت تعدادی از خدمات که نیاز به احراز هویت دارند نیاز به سیم کارت به نام فرد است. در این صورت شاید ترجیح دهید سیم کارت را به نام خودتان تغییر دهید.

برای تغییر نام سیم کارت همراه اول هر دو نفر به دفتر خدمات هراه اول مراجعه کردیم. آنجا گفتند که مراجعه هر دو طرف الزامی است.

ابتدا گفتند باید بدهی سیم کارت صفر شود. با تماس با 9990 و دریافت و پرداخت قبض "میان دوره" این کار را انجام دادیم.

نیاز به کارت ملی دو طرف (در یک دفتر کارت ملی قدیمی را قبول کردند و در دفتر دیگری قبول نکردند ولی به جایش گواهینامه جدید را قبول کردند) بود.

یک رمز یک بار مصرف به سیم کارت می آید که باید برای ثبت در سیستم بخوانیم.

اگر مشکلی در نام و نام خانوادگی و دیگر اطلاعات شناسنامه ای در سیستم نباشد کار تمام است. اما در صورتی که مغایرتی در اطلاعات باشد باید با مراجعه به دفتر همراه اول در مخابرات (مکان دیگری) مغایرت را رفع کرد؛ و دوباره به دفتر خدمات مراجعه کرد.

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰
  • از سال 1614 با اخراج میسیون های مسیحی از ژاپن تا 1853 ژاپن در انزوای کامل قرار گرفت و تنها تماس آن با غرب از طریق یک موسسه کوچک تجاری هلندی در جزیره ای دورافتاده در اطراف خلیج ناکازاکی انجام می گرفت. رشد و توسعه کشاورزی و صنایع سنتی ژاپن، کنترل تولیدکنندگان داخلی بر بازارهای داخلی، و در نتیجه جلوگیری از نابودی این صنایع توسط هجوم سرمایه داری رو به رشد اروپا را می توان از نتایج مستقیم این انزوا دانست. این رژیم حتی به منظور جلوگیری از مسافرت ژاپنی ها به خارج و آشنایی با فرهنگ غرب، تا اواسط قرن نوزدهم ساخت انواع کشتی های مسافری را ممنوع ساخته بود.
  • چهار اصل تفکر و فرهنگ اقتصادی ژاپن: واردات مواد خام از خارج، تولید کالا در وطن، مصرف کالای وطنی و صادرات کالای وطنی به خارج   
  • از دیگر المان های فرهنگ اقتصادی ژاپن: اندیشه دائم به تامین امنیت اقتصادی، حمایت از صنایع و بازار داخلی، تحمل مشقات و کمبودها به منظور کسب برتری نسبی در بلندمدت، تطابق سطح و الگوی مصرف داخلی با تولیدات و امکانات داخلی نه با تولیدات جهانی (به جز کالای سرمایه ای با تکنولوژی پیشرفته)، تجارت به معنی ترویج و توزیع کالای تولید شده در محل نه دلالی کالای بیگانه
  • امنیت اقتصادی به دنبال رفع نگرانی از خدشه در جریان واردات مواد خام از خارج و صادرات کالاهای ساخته شده ژاپنی به خارج است.
  • بعد از جنگ جهانی دوم امنیت و امور نظامی ژاپن در اختیار ایالات متحده قرار گرفت و این مسئله باعث این شد که نفوذ و منافع اقتصادی ژاپن هم وابسته به میزان نفوذ آمریکا در جهان شود.
  • دیپلماسی ژاپن صرفا نشئت گرفته از منافع اقتصادی است. مثلا عدم محکومیت نظام آپارتاید آفریقای جنوبی به علت مبادلات تجاری با آن.
  • نویسنده ابراز داشته است: در طی 12 سال اقامت در ژاپن هیچگاه شاهد سخنرانی یا بحثی که حاکی از شکوفایی و رونق اقتصادی ژاپن باشد از طرف رهبران سیاسی یا مدیران اقتصادی آنجا نبوده است! در حالیکه تمام دنیا از معجزه ژاپن سخن می گفتند برعکس ژاپنی ها صحبت از شرایط سخت و مصائب فراوانی که اقتصاد ژاپن با آن روبروست می کردند. (برعکس ایران)
  • سیاست های امنیت اقتصادی ژاپن در دو بخش عمده دسته بندی می شود: 1- تحمل تمام مصائب و ریاضت های اقتصادی به منظور افزایش تولیدات داخلی (در اثر 260 سال انزوا و فقر طبیعی این کشور، نهادینه شده است) 2- کسب مواد خام به هر طریق از سراسر جهان (تمام نیروی اقتصادی سیاسی {و نظامی قبل جنگ دوم در چنگ انداختن به کشورهای شرق آسیا})     
  • از کتاب "ژاپن و سیاستهای امنیت اقتصادی آن" نوشته دکتر محمد نقی زاده
  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

ما و اقبال

*درد مرز میان "انسان در جستجوی رفاه" و "انسان در تکاپوی کمال" را معین می سازد.

*به تعبیر اقبال، در "آگاهی بوعلی وار" انسان خبرنگار کنجکاوی است بر سر جنازه ای به نام طبیعت ایستاده و در قبرستان وسیعی به نام جهان پرسه زن، در پی کسب خبر، جمع آوری اطلاعات و در "آگاهی علی وار" انسان تشنه ی بیتاب و زندانی بی قرار و عاشقی از یار و دیار خویش مهجور افتاده و جهان را می گردد و در چهره ی کائنات می نگرد در جستجوی نیستان خویش، در کشف حقیقت، یافتن گمشده، رسیدن به سرچشمه و بالاخره راه یافتن...

*یکی از خیانت ها یا خطاهای بزرگ این است که برخی از فقها، حقوقدان ها، جامعه شناس ها، اقتصاددان ها – چه آنها که خودآگاهانه علم قلم و هنر و تحقیق و دین خویش را به استخدام سرمایه داری و قدرت های وابسته بدان درآورده اند و چه آنها که از شدت هراس و عقده نفرت از مارکسیسم، به آغوش سرمایه داری می گریزند، چه جز این دو در پناهی نمی یابند- مالکیت فردی را، در نظام های قدیم، پیش از ماشین، از نظر مزایائی که در تامین استقلال و آزادی انسان ها و مصونیت مردم از تجاوز و دزدی و تعدی حکام و قلدران و چپاولگران و غاصبان داشته و نیز نقشی که در تحریک افراد به کار و تلاش و ابتکار و در نتیجه پیشرفت اقتصاد و صنعت و تولید و تجارت و احیای موات و استخراج معادن و کسب رفاه و رشد دانش و تجربه و تکامل تمدن و تحرک جامعه و تکامل انسان و تاریخ ایفا کرده است و نیز از جهت روایات و احکام دینی و فقهی ای که در حرمت مالکیت فردی و مشروعیت برخورداری از دسترنج و حرام بودن دزدی و تعدی و غصب مال مردم وجود دارد و موازینی که در تعیین حدود و شروط کار اقتصادی به وسیله مذهب، در این دوره های تاریخی و نظام های تولیدی ارائه شده است، به گونه ای طرح و تلقی می نمایند که انگار یک "حقیقت مطلق و ابدی و مقدس" است و چون در مذهب نیز مطرح شده است، جوهری قدسی و الهی دارد و اصلی است از نوع ایمان به توحید و وحی و نبوت و فلاح و تقوی و عبادت!     

*مشخصات کلی سرمایه داری جدید را بدینگونه می توان یاد کرد: 1- میل به تمرکز: به گونه ای که می بینیم مسیر حرکت سرمایه داری به سوی هر چه بیشتر شدن "سرمایه ها" و هر چه کمتر شماره ی "سرمایه داران" است. (چنانکه همین نسل حاضر شاهد بوده است که در یک شهر متوسط، صدها مالک و تاجر پولدار سرشناس بود و اکنون در تمامی مملکت سرمایه داران معدودند و انگشت شمار.) [امروز اقتصاد دیجیتال و اقتصاد پلتفرم این مسئله را تشدید کرده است. مثال: گوگل، فیس بوک (جهانی) - دیجی کالا، اسنپ (داخلی)]2- پیچیدگی روزافزون فنی و اداری تولید صنعتی

*وقتی ساعت شش صبح، در راهروهای زیرزمینی پاریس، لندن یا نیویورک [کجاست شریعتی که تهران امروز را ببیند به همان سمت می رود با سرعت] میلیون ها دختر و مادر را می بینید که هراسان، شتابزده و سرسام گرفته، در هم میلولند و از هم می گریزند و در پی متروهای برقی می دوند تا خود را سر وقت به کار برسانند، گویی اهل شهر بلا رسیده پمپی اند که از غریو و حریق آتش فشان می گریزند و یا قوم عاد که همچون افواج پرندگان طوفان زده، صرصر عذاب الهی سر در پی شان دارد و می بینی که به راستی آن "تمدن کار" که بشارت ظهورش را در آخرالزمان داده اند هم اکنون آغاز شده است و علائم ظهور آن این است، تمدنی که همه قدرت پول و کار و نبوغ و علم و تکنولوژی اش را وقف تولید "وسایل آسایش زندگی" کرده است و با این همه مردمش همچون مردگانی که از گورها هراسان برشوریده اند و در صحرای مخوف محشر، دیوانه وار و وحشت زده، به هم برآمده اند و هر یک یه سویی می دود و قیامتی برپا شده است و محشر کبرایی و "یوم یفر المرء من اخیه، و امه و ابیه"

قرآن در وصف هول قیامت می گوید: "و اذا العشار عطلت" هنگامی که ماده شتران جوان آبستنی که شکم اولشان است (یعنی جنینش سفت و سخت است و سقطش بعید) از وحشت کره بیندازد! و کیست که هر روز این خبر مکرر را در صفحه حوادث روزنامه ها نخواند که: "زنی در تاکسی زائید..."! 

- از کتاب "ما و اقبال" ، دکتر علی شریعتی

lما و اقبال

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

قبل از اینکه در ابتدای سال 1397 قیمت دلار از حدود 4000 تومان به حدود 12000 تومان پرش کند در رسانه ها خصوصا تلگرام می دیدم که دائما از ضرورت افزایش نرخ ارز و اینکه دولت نباید نرخ ارز را سرکوب کند و بگذارد با تورم افزایش یابد گفته می شد. از اقتصاددان های مطرح تا اساتید رشته های دیگر و افراد متنوع همین نظر را می دادند. یادم هست که این نظر علمی حداقل دو سالی پمپاژ رسانه ای می شد. علت اصلی را هم این عنوان می کردند که با افزایش نرخ ارز صادرات افزایش خواهد یافت و واردات. به این ترتیب وضع ما خوب می شود و به سمت پیشرفت می رویم.

گذشت و افزایش قیمت اتفاق افتاد. آیا نتایج ادعایی آنها حاصل شد؟ آنچه که در زندگی روزمره خود حس می کنیم می گوید: نه! کدام صادرات؟ وقتی مجبور شده ایم از خوراک خود بزنیم. وقتی که بیرون غذا می خوریم استرس داریم که چه به خوردمان می رود. وقتی نمی توانیم همان لباس سابق را بخریم. همان مسکن. در واقعیت گویی که فاجعه ای اتفاق افتاده است! خب حالا چه کسی پاسخگوست؟ آن اساتید اقتصاد و غیره کجا هستند؟ چرا پاسخگو نیستند؟ چرا گردن نمی گیرند؟ همگی یک توجیه یاد گرفته اند و آن این است: اصل این سیاست خوب و لازم است اما در اجرا درست اجرا نشد! اصل افزایش قیمت بنزین مثبت است اما دولت بد اجرا کرد. اصل خصوصی سازی خوب است اما در اجرا درست اجرا نشد.

این تفکیک اصل و اجرا را من نمی فهمم. اصل این سیاست را شما کجا اجرا کرده اید که فهمیدید خوب است؟ آیا برای شرایط خلا نسخه می پیچید؟ مگر این سیاست را برای همین شرایط زمانی و مکانی ایران تبلیغ نمی کردید؟ خب در همین شرایط اجرا شد و جواب نداد. همان طور که چندین بار پیش از این اجرا شده بود و جواب نداده بود.

نکته اینجاست: گزاره های علم(؟) اقتصاد جهان شمول نیست. نسخه ای که در یک شرایط زمان و مکان خاص جواب داده است ممکن است برای شرایط دیگر جواب ندهد. اقتصاد مثل شیمی نیست که آب همیشه در صد درجه بجوشد. p آنگاه q نیست. تک علتی نیست. هر متغییر به دهها عامل و پارامتر وابسته است. اینطور نیست که افزایش قیمت بنزین نتیجه دهد کاهش مصرف بنزین، بلکه دهها پارامتر دیگر دخیل است. تک عاملی دیدن (با فرض ثبات بقیه شرایط) ساده سازی مسئله برای تقریب به ذهن است که در کتاب ها و درس ها انجا می شود نه واقعیت. متاسفانه نئوکلاسیک های وطنی اعتقاد به جهان شمولی دارند و با ساده سازی همه مسائل سیاست های اشتباه تجویز می کنند. به پشتوانه قدرت های رانتی (مثل اتاق بازرگانی) از قدرت رسانه ای بالایی هم برخوردارند.

* مرتبط: مقاله دکتر اباذری : استقرار آموزشی مکتب نیاوران، تاریخچه ایجاد نهادهای دولتی آموزش مدیریت و اقتصاد بازار آزاد

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

امّل

روسری اش را '45 گذاشته است. از این مدل ها که احتمالا هر از گاهی از سرش می افتد. مانتوی جلو باز... نگاهم را به پیاده رو می اندازم. پوست خوراکی اش را هم به پیاده رو می اندازد! یک کلمه در ذهنم می آید: امّل... 

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

تولید ایرانی فقط کالا نیست

امسال سال حمایت از تولید ایرانی نامیده شده است. وقتی از تولید ایرانی صحبت می­کنیم منظور فقط کالای تولید شده ایرانی که (به صورت فیزیکی) از فروشگاه تهیه می­کنیم نیست؛ بلکه خدمات ارائه شده را هم شامل می­شود. به عنوان مثال یک نفر در یک روز برای چه مواردی پول می­پردازد؟ وقتی کالایی تهیه می­کنیم درصدی از قیمت آن به فروشنده پرداخت می­شود. به راننده تاکسی یا اتوبوس پول پرداخت می­کنیم. برای شارژ سیمکارت پول پرداخت می­کنیم. در واقع این پرداخت­ها در ازای ارائه خدمت از سوی فروشنده، راننده یا اپراتور تلفن همراه است. جالب است بدانید درصد بالایی از ارائه­ کنندگان خدمات نوین در کشور ایرانی نیستند!

با دقت در این موارد به اسامی نام آشنایی می­ رسیم:

آیا می ­دانید بخشی از ایرانسل ایرانی نیست؟ (49 درصد متعلق به شرکت MTN آفریقای جنوبی)

آیا می­ دانید هایپر استار ایرانی نیست؟ (متعلق به گروه ماجد الفطیم امارات و کارفور فرانسه)

آیا می­ دانید جانبو ایرانی نیست؟ (متعلق به شرکت ؟ ترکیه)

آیا می­ دانید بخشی از اسنپ ایرانی نیست؟ (درصدی متعلق به شرکت Rocket Internet آلمان و درصدی متعلق به شرکت MTN آفریقای جنوبی)

آیا می دانید بخشی از دیجی کالا ایرانی نیست؟ (15درصد از شرکت سرآوا مالک دیجی کالا متعلق به شرکت Pomegranate سوئد)

آیا می دانید بامیلو ایرانی نیست؟ (متعلق به شرکت Rocket Internet آلمان)


  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

توسعه:

راهبردهای توسعه اقتصادی کیف گریفین ترجمه راغفر

توسعه اقتصادی در جهان سوم مایک تودارو ترجمه فرهادی

اعتراض، خروج، وفاداری آلبرت هیریشمن

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

دو بازیکن فوتبال از تیم ملی به خاطر بازی باشگاهی با تیم اسرائیلی محروم شدند. آقای مهدوی کیا بازیکن سابق تیم ملی به این موضوع واکنش نشان داده است:

«لحظاتی که باعث خوشحالی مردم ایران شدید هیچوقت از یاد نخواهد رفت. به امید روزی که سیاست دست از سر ورزش بردارد و عمل جای شعار را بگیرد. ای کاش به فکر زیرساخت های ورزش، ساختن چند ورزشگاه آبرومندانه و توجه به ورزش های پایه این مملکت، از بین برد فقر، اعتیاد، بیکاری و... بودیم نه اتفاقات لبنان و سوریه و عراق و... پاینده باد ایران و ایرانی.»

به امید روزی که فوتبال دست از سر اقتصاد بردارد

چقدر فوتبال باعث خوشحالی مردم ایران شده است؟ هر دوره که جام های مهم برگزار می شود پیش از آن با توجه به هزینه های بالایی که برای فوتبال شده است انتظار موفقیت درخور مثلا صعود به مرحله بعد یا قهرمانی در آسیا از تیم ملی ایران می رود ولی هر نوبت بازیکنان عزیز دست از پا درازتر برکی گردند. به جز حس شکست و سرخوردگی این مسابقات و دامن زدن به این تب چه چیزی برای مردم ایران به ارمغان آورده است؟

ما هم به امید روزی هستیم که فوتبال دست از سر اقتصاد مملکت بردارد. در شرایط سخت اقتصادی ایران که شاهد رکود بی سابقه هستیم که نتیجتا بی کاری بی سابقه و به تبع آن فقر و مشکلات دیگر مثل اعتیاد و طلاق به همراه آورده است سالانه صدها میلیارد تومان فقط هزینه مستقیم فوتبال در کشور می شود. این امر چه توجیهی دارد؟ فلان مربی چه دستاوردی داشته است که باید فقط سالانه 12 میلیارد تومان دستمزد مستقیم جدای از تسهیلات دیگر بگیرد. سخنرانی در جایی می گفت حساب کنید فقط با همین 12 میلیارد تومان سالانه چند تا تحصیلکرده ارشد و دکتری بی کار را می توان جمع کرد و حقوق شان را تامین کرد. و با یک مدیریت درست چه دستاوردهایی نمی توان از این جمع به دست آورد. من حساب کرده ام. هر نفر ماهی 2 میلیون حقوق و تسهیلات. سالی 24 میلیون تومان. می شود 500 نفر!

این هزینه ها از جیب مردم به اسم ورزش ولی به کام عده ای که با این درآمدها و تبلیغات کهکشانی مثلا ستاره شدند. عده ای هم در باندهای ورزشی از این پول ها می خورند. چه افرادی که چند ساله میلیارد شدند یا در مرکز توجه قرار گرفتند بدون کمترین استحقاق و ظرفیتی.

حالا عجیب است آقای مهدوی کیا مشکلات اساسی مثل فقر و اعتیاد و بیکاری را در کنار "زیرساخت های ورزش، ساختن چند ورزشگاه آبرومندانه و توجه به ورزش های پایه این مملکت" قرار می دهد. عجیبا غریبا!

کدام ورزش؟

هدف اصلی ورزش چیست؟ ارتقای سلامتی و شادابی جامعه. این ها کی اتفاق می افتد؟ وقتی آحاد جامعه ورزش کنند. باید ورزش کردن را برای جامعه ترویج کرد. بنابراین ورزش همگانی مهم است و باید در آن سرمایه گذاری شود. اما ورزش قهرمانی چقدر در این راه موفق بوده است؟ تقریبا هیچ. ورزش قهرمانی نوعی تفریحات و سرگرمی است که معمولا با دیدن مسابقات و رقابت های ورزشی محقق می شود. اتفاقا افراد با نشستن طولانی مدت پشت تلویزیون دارند به سلامتی خودشان ضرر می رسانند. چه بسیار افرادی که فقط این مسابقات را تماشا می کنند در صورتی که سالهاست حتی یک دقیقه هم آن رشته ورزشی را انجام نداده اند (90 درصد؟). بنابراین ورزش کردن یک چیز است و تماشای ورزش چیز دیگری. باید ورزش همگانی را از ورزش قهرمانی جدا کرد. همین ورزش قهرمانی و ورزش حرفه ای برای ورزشکاران آن به خاطر تمرینات سخت و طاقت فرسا به جای سلامتی آسیب های بدنی در پی دارد که معمولا پس از پایان دوره ورزشی سر باز می کند.

چرا توجه به فوتبال اینقدر بالاست؟

رسانه و در راس آن تلویزیون علت اصلی بوده است. جالب است که سالهای طولانی در بخش های مهم خبری اخبار به دو قسمت تقسیم می شده است. بخش اول اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی، اجتماعی و ... بخش دوم اخبار ورزشی! که اکثرا همان فوتبال بوده است. یک بررسی باید صورت بگیرد که کجای دنیا این گونه است؟ سالها پخش زنده مسابقات فوتبال از داخلی تا خارجی. بزرگنمایی و تبلیغات وسیع در مورد مسابقات فوتبال به اسم لیگ و دربی و غیره. دامن زدن به جو استقلال و پرسپولیس. در نتیجه فوتبال به بخش مهمی از اتفاقات مبدل شد و در مرکز توجهات قرار گرفت. روزنامه های متعدد فوتبالی با خوانندگان بالا (که اگر از خوانندگان روزنامه های عادی بیشتر نباشد چندان کمتر هم نبود)، اتلاف زمان فراوان برای تماشای فوتبال و چند برابر آن برای صحبت و بحث و بررسی آن! یک بار در اخبار داشتیم که فلان جام جهانی فقط دو تا کشور همه مسابقتش رو زنده پخش می کنند ایران و فلان. به کجا می رویم؟

یکی از علل این مساله به نوعی خنثی بودن فوتبال در مقابل سیاست و اقتصاد بود. اهالی قدرت بدشان نمی آید اذهان به سمت و سوی فوتبال متمایل شود به جای مطالبه، پرسش و انتقاد از آنها؛ و همین طور رانت خواران و سوء استفاده کنندگان از منابع کشور در فقدان توجه کافی مردم کارشان را راحتتر انجام می دهند.    

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

اختلاف فرهنگی

در اتوبوس خیابان هفده شهریور نشسته بودم.
صدا: برای سلامتی آقای راننده صلوات
جمع صلوات می فرستند.
صدا: برای سلامتی خودتون صلوات
جمع صلوات می فرستند.
صدا: برای سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان صلوات
جمع صلوات می فرستند.
یاد قدیما افتادم که این صلوات فرستادن های دسته جمعی مرسوم بود.
امروز فکر نکنم مثلا در غرب تهران قابل تصور باشه.
در تهران اختلاف اقتصادی بین شمال و جنوب شهر وجود دارد.
گاهی اختلاف فرهنگی بین شرق و غرب شهر هم حس می شود.
  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

درباره مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی

وقتی حزب الله قافیه را باخت

مراسم تشییع آیت الله هاشمی رفسنجانی با حضور چشمگیر مردم برگزار شد. از قبل از مراسم احتمال مصادره و سوء استفاده از فضا توسط عده ای می رفت. بنابراین حزب الله با نیت حفظ وحدت در مراسم شرکت کرد. به این جهت با ذکر "الله اکبر" و "لا اله الا الله" از هر گونه شعار یا برخورد تند پرهیز شد. اما حزب الله چقدر در استراتژی رساندن صدای وحدت موفق بود؟ آنچه که برای حاضرین محسوس بود عدم موفقیت حزب الله در حفظ وحدت بود. به طور مشخص عده ای از ابتدای مراسم (قبل از شروع نماز) تا انتهای آن و حتی در حین اقامه نماز میت شعارهای خود را به گوش حاضرین و رسانه ها رساندند. عدم  شعارهایی مثل "یا حسین میرحسین" "پیام ما روشنه حصر باید بشکنه" "این همه لشکر آمده به عشق اکبر آمده" و ... در واقع حزب الله قافیه را باخت. چرا می گویم قافیه را باخت؟ زیرا مشخصا چند (3-4 یا کمی بیشتر) گروه هماهنگ کوچک (حدود 50-100 نفری) از شعار دهندگان به عنوان هسته اصلی ابتکار عمل را در دست گرفته بودند و هزاران نفر از حزب اللهی ها فقط آنها را تماشا می کردند. (کاش 1000 نفر از خودمان را با 50 نفر از آنها عوض می کردیم!) به نظر می رسید این گروه ها از قبل سازماندهی شده بودند و احتمالش کم بود که در مراسم همدیگر را پیدا کرده باشند. اما از آن طرف هیچ نوع امکان یا آمادگی مواجهه برای حزب اللهی ها وجود نداشت. فقط کافی بود همراه هر دسته از سوء استفاده کنندگان یک دسته هماهنگ از انقلابیون فقط شعارهای خودشان را می دادند ولا غیر. در آن صورت خود به خود سوء استفاده کنندگان به حاشیه می رفتند. اما چرا اینگونه نشد؟ چرا صدها پایگاه بسیج در شهر و دانشگاه های تهران قافیه را به ده ها گروه رسانه ای یا دفتر انجمن اسلامی دانشگاهی باخت؟

- استقرار جمهوری اسلامی و رفع مسئولیت از مردم

خیلی اوقات این طور تلقی می شود که حکومت هست و همه کارها را انجام می دهد. نقش مردم هم فقط در مواقع خاصی مثل انتخابات تعربف می شود. این طور معنی می شود که آرمان کسب قدرت و حکومت بود که به برکت انقلاب اسلامی محقق شد و بعد از آن فقط حفظ شاکله نظام مهم است. نظام هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد پس ما چرا خودمان را به دردسر بیندازیم. نگاه اشتباهیست. پایه حرکت جمهوری اسلامی بر حرکت عمومی مردم است. انقلاب زنده است تا زمانی که در بین مردم زنده باشد. 

- کت و شلوار

بخش عمده ای از حزب اللهی ها جذب دستگاه های مختلف نظام شده اند. بخشی از اینها هم طبق مقتضیات شغل اداری، به شخصیتی اداری کت و شلواری اتو کشیده تبدیل شده اند. آنها وظایف خود را در پشت میز انجام می دهند و شرکت موثر در اجتماعات وظیفه دیگران است (مثل بسیجیان بیکار پایگاه های شهری).

- موتور، بیسیم و ...

بخشی از بسیجیان تعریفشان از فعالیت بسیجی به واکنش انتظامی امنیتی (که در مواقع خاص جزو وظایف بسیج تعریف شده است) محدود می شود. اینها به اصطلاح جو بیسیم و موتور و شوکر دارند. همواره به دنبال سوژه می گردند. ساعتی بعد از عبور تابوت از چهارراه کالج کاملا میشد این ها را درک کرد. بعد از اتمام مراسم (و پراکنده شدن سوء استفاده کنندگان که در نهایت زیر پل کالج جمع شده بودند و شعار می دادند) گروه های مختلفی از بسیجیان در چهار راه جمع شده بودند. از نگاه ناظر بیرونی صحنه هایی طنزگونه مشاهده می شد. عده ای در حال روان سازی ترافیکی بودند که همین ماندن این دسته ها در آنجا تشدیدش کرده بود. عده ای به دنبال دشمن فرضی به این طرف و آن طرف می دویدند یا با موتور مانور می دادند. برادر تمام شده است! شعارهایشان را دادند به اهدافشان رسیدند و رفتند.         

- ...  

  • امیر علوی