نفسیّات

در این جا از مشغولیات نفس، تا جایی که بشود، می نویسم.

۲ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تجمع سفارت عربستان

باز هم حمله ای دیگر. بعد از خبر اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی شیعه توسط حکومت عربستانی موجی از احساسات ضد عربستانی در کشور شکل گرفت. در ابتدا اخباری از اعتراض مردم مشهد در مقابل کنسولگری عربستان رسید. در اخبار تاکید شده بود که کنسولگری عربستان در مشهد به آتش کشیده شد. خبر می رسید که در تهران هم عده ای جلوی سفارت عربستان هستند. شنبه شب اعلام شد تجمع دانشجویی و مردمی در مقابل سفارت عربستان یکشنبه ساعت سه بعد از ظهر برگزار می شود. اما ظاهرا در تهران عده ای در ساعات انتهایی شب به جمعیت اضافه شدند و با پرتاب کوکتل مولوتف و غیره سفارت را آتش زدند. گفته شده این گروه هویت نامشخصی داشتند و ظاهرشان هم چندان به این مسائل نمی خورده است. بعد از آن با اعلام رئیس پلیس تهران و نامه رئیس جمهور و سپس موج رسانه ای سنگین داخلی و خارجی آتش زدن سفارت عربستان هم بولد شد. این در حالی بود که تجمع فردای آن روز (یکشنبه) به خوبی و بدون نکته نفی (علیرغم فشار برای انتقال به میدان فلسطین) در مقابل سفارت (و همچنین در میدان فلسطین) برگزار شد.

اما در این مورد نکاتی وجود دارد : 

* باید تفکیک قائل شد. باید تفکیک قائل شد بین حمله کنندگان شنبه شب و تجمع کنندگان یکشنبه. بین کسانی که اهل تخریب بودند و کسانی که اعتراضشان را در قالب تعویض نمادین اسم خیابان و نصب عکس شهید شیخ نمر اعلام کردند. آنهایی که با هویتی نامعلوم آمدند و آنهایی که با اعلام و هویت های دانشجویی و مردمی حاضر شدند. کسانی علاقه ای به این تفکیک ندارند. دوست دارند همه را به اسم خودسر و افراطی بخوانند و سپس استفاده جناحی و سیاسی ببرند.  

* سفارت های خارجی هم مثل هر نقطه ی دیگری از کشور مسئول نظم و امنیت دارد. هنگامی که موجی از احساسات به راه می افتد وظیفه ی مسئولش است که از آنجا حفاظت کند. بنابراین مقصر اول این حادثه مسئول حفظ امنیت آنجاست و در درجه بعدی باید به حمله کنندگان اشاره کرد. تجربه نشان داده است می شد اوضاع را با حداقل آسیب کنترل کرد. آن هم در حادثه ای قابل پیش بینی و آن هم توسط گروه اندکی از افراد.

* مکرر افراطیون و خودسرها در رسانه ها و توسط افراد مختلف محکوم شدند اما نابجا. رئیس جمهور در نامه ی محکومیت اعدام شیخ نمر و رئیس مجلس در دیدار سفیر عمان به محکوم کردن خودسرها پرداختند. چرا در برابر مخاطب خارجی؟ چرا مخلوط با محکومیت آل سعود؟ می شد در قالب دیگری حمله کنندگان را محکوم کرد اما با توجه به این نکته که اتفاقا شما به عنوان مسئولین این کشور هم باید پاسخگو باشید. باید از مسئولین حفظ نظم سوال شود. در صورت لزوم و مشخص شدن اهمال آنها برکنار شوند. باید کسانی که به حمله و تخریب دست زده اند شناسایی شوند و با آنها برخورد شود تا پرده برافتد تا به این بهانه این قدر انقلابیون به اسم خودسر و افراطی تخریب نشوند.      

      

  • امیر علوی
  • ۰
  • ۰

...وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ* یَوْمَ یُحْمَى عَلَیْهَا فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ هَـذَا مَا کَنَزْتُمْ لأَنفُسِکُمْ فَذُوقُواْ مَا کُنتُمْ تَکْنِزُونَ* "توبه 34-35"

چند سالی است تبلیغات (تلویزیونی، شهری) یک بانک بر تشویق به سپرده گذاری به خاطر برنده شدن در قرعه کشی طلا، سکه طلا، صندوق پر از طلا و گنجینه طلا متمرکز شده است. اما سابقه ی این بانک چیست و متعلق به کیست؟ بانک انصار که با عنوان صندوق قرض الحسنه انصار المجاهدین شروع به فعالیت کرده بود با مجوز بانک مرکزی تبدیل به بانک انصار شد. گرچه تاریخچه این بانک در سایت آن از مقطع "موافقت ضمنی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران با تأسیس بانک انصار دراوایل سال 1388" به بعد آمده است اما نمی توان پیش از آن را نادیده گرفت. در هر صورت وابستگی این بانک به بنیاد تعاون مشخص است.

اما این سوال به ذهن می آید که چرا این بانک با وابستگی به یک نهاد انقلابی باید به چنین تبلیغاتی دست بزند؟ آیا هدف این نهاد از تاسیس این بانک جز آنچه که در اسم این بانک آمده، بوده است؟ شاید این برادران اینگونه تحلیل کرده اند که با کسب درآمد از این روش و قدرتمند شدن به مجاهدین کمک می کنیم. حرف درستی است اگر روش، روش درستی باشد. با هر وسیله ای نمی توان به هدف مقدس رسید. با دامن زدن به روحیه زراندوزی مردم می توان به مجاهدین کمک کرد؟ مگر این تبلیغات پرفشار به روحیه طمع ورزی و یافتن گنج بدون رنج دامن نمی زند. چگونه می توان از جامعه ای که باید شب ها خواب گنجینه طلا را ببیند انتظار روحیه جهادی و حضور در عرصه های جهاد داشت؟ از چنین جامعه ای حتی نمی توان انتظار حمایت از مجاهدین (در حد حمایت زبانی هم) داشت.         

  • امیر علوی